تعریف
انفساخ یا قهری بودن انحلال بدین معنا است که عقد خود به خود و بدون اینکه نیاز به عمل حقوقی اضافی باشد بلااثر میگردد و حق انتخاب برای یکی از دو طرف یا دادگاه برای نگه داشتن عقد وجود ندارد.
اقسام انفساخ
انفساخ عقد را بر اساس نقشی که اراده در ایجاد سبب آن دارد به دو گروه اصلی میتوان تقسیم کرد:
۱- انفساخی که به طور مستقیم ناشی از اراده صریح دو طرف قرارداد است. مثل اجارهای که پس از پایان مدت یک سال مشروط به اخطار کتبی موجر پایان میپذیرد.
۲- انفساخی که ناشی از حکم قانونگذار است مثل انحلال تمام قراردادهای جایز در صورت فوت با حجر یک طرف عقد.
شرط فاسخ
ممکن است دو طرف عقد درباره انفساخ احتمالی عقد در آینده توافق نمایند. به این توافق و تراضی، شرط فاسخ میگویند.
تحقق شرط فاسخ منوط به وقوع رویدادی در آینده میباشد. مثل اینکه در قرارداد ( اجاره به شرط تملیک) فروشنده شرط میکند اگر پرداخت هر یک از اقساط اجاره بیشتر از ۲۰ روز به تاخیر بیفتد قرارداد منفسخ میشود. در این فرض تحقق شرط فاسخ معلق به تاخیر در پرداخت اقساط اجاره است.
شرط انفساخ در قراردادی اثر دارد که قابل انحلال به اراده باشد. برای مثال عقد نکاح جز از راه طلاق از بین نمیرود پس شرط فاسخ در آن راه ندارد و زن و شوهر نمیتوانند توافق کنند در صورت وقوع رویدادی در آینده عقد نکاح خود به خود منفسخ شود.
برای آشنایی بیشتر با مفهوم انفساخ و آثار آن در قرارداد با مشاوران حقوقی ما تماس حاصل نمایید.
انفساخ ناشی از حکم قانون
انفساخی که منوط به حکم قانون است مربوط به دو مورد است:
۱- تلف قهری موضوع تملیک.
قانونگذار مقرر کرده اگر مال موضوع عقد بدون تقصیر تلف شد، عقد منفسخ میشود. ماده ۳۸۷ قانون مدنی ( تلف مبیع قبل از قبض ) و ماده ۴۸۳ قانون مدنی ( تلف منافع قبل از تسلیم ) اشاره به همین موضوع دارند.
۲- مرگ و حجر یکی از دو طرف عقد جایز.
طبق قانون اگر یکی از دو طرف عقد جایز فوت کنند عقد منفسخ میشود. همچنین جنون و سفه در مواردی که رشد معتبر است هم موجب انفساخ عقد جایز میشود.
مبنای حقوقی انفساخ و نتیجه آن
علت اصلی انفساخ عقودی مثل وکالت به دلیل مرگ و حجر یکی از دو طرف، جایز بودن آن نیست بلکه اثری است که از عقد ناشی میشود. بیان این اثر، هدفی است که دو طرف دنبال میکنند پس همه چیز به اراده افراد برمیگردد و مفاد عرفی تراضی طرفین انحلال چنین عقودی در صورت فوت و حجر است.
دو طرف میتوانند عقد خود را غیرقابل انحلال بکنند، حتی برای بعد از مرگ و حجر منتهی گاهی ثبات عقد بعد از مرگ و حجر، مقتضای آن را تغییر میدهد؛ مثلا وکالتی را فرض کنید که در آن موکل عقد را غیرقابل انحلال کرده است طبیعتا پس از مرگ موکل، وارثان او مجبورند ولایت وکیل مورث را بپذیرند، چنین نهادی دیگر عقد وکالت نیست همچنین این موضوع خلاف نظم عمومی و اخلاق حسنه است.
به عنوان قاعده میتوان گفت به غیر از مواردی التزام به عقد با مقتضای آن یا نظم عمومی مخالف است.
مفاد تراضی طرفین میتواند انفساخ عقد در صورت فوت و حجر را مشروط یا ممنوع کند.
برای دریافت مشاوره حقوقی می توانید با متخصصین و وکلای با تجربه وکیل دات کام با شماره 02166419012 تماس بگیرید یا می توانید مقالات مجله حقوقی وکیل دات کام را مطالعه نمایید.
منبع : انفساخ
:: برچسبها:
انفساخ ,
:: بازدید از این مطلب : 974
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1